نوشته اصلی توسط
meshki
عزیزان سلام.عذر میخوام اگر مطلبم رو در جای درستی مطرح نکردم، من تازه با این فروم آشنا شدم.
عرض به حضورتون که من یک مرد 43 ساله هستم و شغلم دندانپزشک هست، خانم من هم دندانپزشکه و ما با هم تو یه مطب کار میکنیم، من 15 ساله که ازدواج کردم و یک فرزند هشت ساله دارم، خانم من بسیار شکاکه، همیشه با منشی و دستیارها مشکل داره و حتی با بعضی از مریضها هم همینظور، به این صورت که اکثر مواقع که از مطب برمیگردیم معمولا دعوا داریم که من مثلا چرا با منشی فلان حرف را زدم یا بافلان مراجعه کننده اون طور حرف زدم، خلاصه میتونم بگم تمام زندگی من به همین منوال تا بجال سپری شده، تقریبا اکثر شبها موبایل من رو چک میکنه، مریضها رو طوری وقت میده که حتما خودش باشه به صورتیکه اگر اون نباشه مریضی هم وقت نداشته باشه و من مطب نرم. البته تقریبا من به این حالت داشتم عادت میکردم تا اینکه فرزندم به سن مدرسه رسید و متوجه شدم که فرزندم برای درسهاش نیاز به کمک درسی داره و با وجودی که من و همسرم هم صبح و هم بعدازظهر مطب میریم عملا کسی به درسهای فرزند نمیرسه، کلاس اول دبستان که بود این مشکل زیاد حس نشد ولی الان که کلاس دوم دبستان رسیده به طرز محصوصی درسش افت کرده و دست خظش بد شده، سعی کردم همسرم رو قانع کنم که شیفتی مطب بریم و مثلا بعداز ظهرها سه روز من خونه باشم و سه روز اون باشه تا به درس فرزند برسیم ولی پرخاشگر شد و گفت تو چه برنامه ایی داری که میخواهی تنها باشی، هرچی سعی میکنم قانعش کنم که یک نفر باید به درس و مشق فرزند برسه قیول نمیکنه، اخلاقش هم طوریکه نمیتونه تنهایی مطب رو اداره کنه، بنابراین قبول نمیکنه که اون مطب بره و من خونه باشم و قبول هم نمیکنه که من مطب برم و اون خونه باشه، همیشه طوری برنامه ریزی میکنه که با هم بریم و با هم برگردیم. خلاصه شرایت زندگیم خیلی بده خواهش میکنم راهنماییم کنید، در ضمن خانم من اصلا راضی به اینکه پیش مشاور بریم یا از کسی مشورت بگیریم و این جور چیزها نیست، ترو خدا اگه میتونید راهنماییم کنید، واقعا مستاسل شدم......